Monday, February 9, 2009

Venetianisches Gondellied

 


من الان نشستم توی اتاقم با یه چراغ دیواریِ روشن و یه نور کم نه ، ولی دوست داشتنی ،پشت یه میز ساده‌‌ی چوبی با روکش راش که هر طرفش جایِ پایه‌هاش دو تا طبقه‌س-مثل دو قفسه‌ی کتابخونه- که توی هر چهارتایِ اینا کتابه...و دستِ راستِ میز یه جایِ سی‌دیِ نارنجی و دو تا جلدِ دی‌وی‌دی و یه سی‌دیِ آهنگهای شوپن که رویِ یه پوشه‌‌س -که تویِ پوشه کاغذ‌هایِ مربوط به امتحانِ FCEئه- و روش کارت ورودیِ آزمونِ ریاضیِ لیگ پایاس و نصف کتابِ شش هری پاتر (Harry Potter and The Half-Blood Prince) از زیرش زده بیرون و جلوش نتیجه ی درخشانِ آرمون جامعه و جلوی اون جامدادیِ عزیزِ قرمزِ منه و چقدر جامدادی چیز خوبیه و چقدر یک انسان میتونه جامدادیش رو با تمامِ کسایی که توش زندگی میکنن دوست داشته باشه  و یه کم اونورتر یه مجله س با عکس چه گوارا که زیرش باز یه سری ورقه و جزوهُ و روش یه دونه از این کلیربوک های پاپکوئه که توی او پـــــــــــــــر از ورقه س و روش کتاب و دفترِ زبان فارسی وکتابِ مبانی کامپیوتره و دستِ راستِ میز تلفنه و یه جا سی‌دیِ آبی و یه سری سی‌دی هم اونور خیلی منظم و مرتب ردیف شدن و وسط میز کتابِ آلبومِ  آوازهای بدونِ کلامِ مندلسونه که  روی آهنگِ "آواز قایقرانانِ ونیزی" باز مونده و داره نقشِ موس پد رو ایفا میکنه. و چقدر این آهنگ قشنگه...و برای این این کتاب اینجا بازه که من داشتم این آهنگ رو سرچ میکردم - با اینکه خانم صفاییه برام زده بودش- تا بازم گوشش بدم...چون خیلی آروم و خوبه...خیلی خوبه...خیلی خوب...خیلی خو....


گندولا یه جور قایقِ درازه که توی ونیز باهاش اینور و اونور میرن و معمولن وقتی توی گندولا یه زوج جوان نشستن قایقران شروع به آواز خوندن میکنه و این آهنگ هم بر همون اساسه. ملودیِ دستِ چپ انقدر نرم و راحت میره جلو که مثل پارو زدن و جلو رفتن روی آب میمونه...


 


.


آواز قایقرانان ونیزی








پ.ن: ۴٠ روز.................

7 comments:

  1. چقدر اون تیکه ی جامدادی و همه ی کسانی که توش زندگی می کنن خوب بود...

    ReplyDelete
  2. An elaborate description...neat and clean.She was reflecting her mom's ideas

    ReplyDelete
  3. چه ناز بود پستت

    ReplyDelete
  4. اولندش که استعدادت در نوشتن به مامانت رفته . دومندشم که دیگه چیزی نمونده...

    ReplyDelete
  5. من كه سرگيجه گرفتم دختر!(فك كنم قسمت تخيلي مغزم هنگ كرده!!)
    من اواز قايقرانان ولگا رو شنيدم فقط!

    راستي خيلي وقته مي خوام بگم اين قالب وبلاگت خيلي اشتها باز كنه ها!!

    ReplyDelete
  6. یه سریالی بود که دختره توش یه جامدادی داشت که چیزای توش با هم حرف می زدنا...نقش اولشم کچل بود... یاد اون افتادم...کسی یادش هست؟؟

    ReplyDelete
  7. If we listen just to the wishes of those around us and ignore our own feelings we will not be truly happy. Listen to what you know,is right and stand on that,because when you do will be happy.

    ReplyDelete