تا حالا شده از این که یه نفر باهاتون قهر باشه یه مقدار احساس راحتی بکنبن؟
آخه اون یه نفر که نباید انتظار داشته باشه که آدم تمام وقتشو برای اون بذاره و همش با اون باشه و بهش بگه اونو از همه بیشتر دوس داره و همیشه حوصلهشو داشته باشه و اینا و بعدشم طرف هیچی شوخی هم سرش نشه و اینحرفا...
آخه آدمی که میخواد یه نفرو واسه خودش نگه داره باید یه تلاشی هم بکنه خودش!نباید؟؟حالا بمیر تا آشتی کنی! انقده بشین تا از غرور بترکی!!!
آخیش!
تا حالا شده از اینکه آدرس وبلاگتونو به یه نفر دادین پشیمون بشین؟
پ.ن: ۴٧ روز مانده به نوروز!
می فهمم داداشی الان داری چه نفس راحتی می کشی اما ته دلت هم یه کوچولو عذاب وجدان داری.. مگه نه؟ ببینم تو دوباره می خوای با این شمارش معکوسهات وایه عید دل ما رو بسوزونی؟
ReplyDeleteمستحضر هستیی که اول شدم نوین؟
ReplyDeleteبعدشم تو خجالت نمی کشی وبلاگ داداشت رو لینک نمی کنی نوین؟
ReplyDeleteبعد ترش هم اسپلینگ اون هایکو که تو موضوعات وبلاگت نوشتی رو دیدی؟
ReplyDeleteداداشی اون فیلم باید بر اساس یه رمان شناخته شده در سطح جهانی ساخته شده باشه...
ReplyDeleteیه حس عذاب وجدان میگیرم که نمیزاره احساس راحتی بکنم!
ReplyDeleteچه زود داره عید میشه :)
نوین نوین حمایتت می کنیم
ReplyDeleteشده... بعله..
ReplyDeleteاون یکی هم بعله
47 روز مانده به نوروز...منو یاد روزشماریهای بچگی انداختی...عید تو بچگی خیلی خیلی دوست داشتنیه..قدرشو بدون خانومی قشنگه..
ReplyDeleteمن فکرکردم پستت دو قسمتیه کامنت کتایون با دقت خوندم دیدم چهار قسمتیه.
ReplyDeleteبرای من هم پیش اومده بارها
پ.ن: نمیدونم چرا هنوز شوقی به آمدن عید ندارم
من هر دو سه ماه یکبار از اینکه آدرس وبلاگم را به کسی داده ام پشیمان می شوم.
ReplyDelete