Saturday, April 13, 2013

البرز هم برای خودش پادشاهی می‌کند


نشسته‌ام پشت میز کوچک فلزی بالکن پشت‌بام، زیر آسمان بهار، که درس بخوانم خیر سرم!‏
ولی آن‌قدر دلم نوشتن می‌خواهد که نتوانستم مقامومت کنم؛
بس‌که هوا لطیف است، بس‌که آن آفتاب گرمی که به پشت آدم می‌خورد به این نسیم خنکی که از جلوی دماغ آدم رد می‌شود می‌آید.‏
بس‌که این هم‌خوانی بلبل و قمری و گنجشک و کلاغ گوش‌نواز است!‏‏
هوا خوب است؛
 شمع‌دانی‌ها همه گردن کشیده طرف آفتاب، راضی‌اند؛
 درخت‌ها پرِ آرامشند؛
 تهران قشنگ است و من یک لیوان آب جلویم دارم که انگار تمام زلال و نور و خوشی آسمان جمع شده تویش.‏
بنشینم باکتری‌ام را بخوانم!‏

No comments:

Post a Comment