Thursday, August 18, 2005

گوسفند

گوسفند


بی خبر


چشم در چشمان قصاب دوخته بود ...


Δ


چشم در چشمان قصاب


هنوز


سر ِ بریده اش


 


 


 


 

6 comments:

  1. اولاْ که بعله..ای ول که فهميدی .. اما چه قدر اين پستت غم انگيزه؟

    ReplyDelete
  2. یه نفر دیگهAugust 19, 2005 at 5:06 PM

    من ياد اين شعر آقای شاملو افتادم که : سلاخی زار می گريست / به يکی قناری دلبسته بود. // شايد مربوط نباشه ولی ... شايد هم مربوط باشه نه ؟

    ReplyDelete
  3. یه نفر دیگهAugust 19, 2005 at 5:07 PM

    ويادم  باشد که بگويم : خوب می نويسيد خيلی خوب . خوش به حال شما

    ReplyDelete
  4. آخه .. دلم کباب شد ... واقعا که ما آدما چقدر بديم !

    ReplyDelete
  5. نگاه معصومانه بره و چشمان  بيرحم قصاب

    ReplyDelete
  6. خالد رسول پورAugust 24, 2005 at 4:00 PM

    تنها نگاه است که می ماند/حتا اگر خبر بعد از مرگ باشد............ آفرين نوين جان

    ReplyDelete