۱- شوق بهار... شوق بهار در این شعر بود، زنده! سپاس نوین عزیز. (چند بار می خوانمش و هر بار ذوقزده میشوم از شوقی که دارد. عطر کوه و عطر آبشار و عطر گس و کرخت و جذاب بهار و باران بهاری که عجیب زیباست.) بهار در راه است. باز هم سپاس./ ممنونم که میخوانید و همین یک دنیا خوشحالم میکند و باعث افتخارم است. و یادداشتهایتان باعث خوشحالی فراوان و خلاصه اینکه چقدر خوب است داشتن دوستهای خوب. سپاسگزار لطفتان هستم و خوشحالم که آن جمله به دلتان نشسته. درباره شاقلب باید بگویم شاقلب قهرمان یکی از داستانهای رمانی است به نام "شبکه تار عنکبوتی رنگین، زنده باد شاقلب و هر چیز دیگر که دلت بخواهد بخوانی" که تقریبا سه سال پیش نوشته بودم. شاقلب یک کرگدن پرنده است که خانوادهاش به دلایلی طردش میکنند. داستان راستش مثل خیلی از کارهایم هنوز برای خودم هم شوخی و جدیاش مشخص نشده کجاست! بههرحال شاقلب روزی که خانه را ترک میکند در راه یک بچه همسن و سالش را میبیند که بهدنبال توپش میدود وسط خیابان و میبیند که کامیونی از یک طرف دارد میرود به سمت بچه،
آره و اين يکی از بهترين اتفاقای دنياست!
ReplyDeleteبو ي سبزه بوی خاک ...
ReplyDelete۱- شوق بهار... شوق بهار در این شعر بود، زنده! سپاس نوین عزیز. (چند بار می خوانمش و هر بار ذوقزده میشوم از شوقی که دارد. عطر کوه و عطر آبشار و عطر گس و کرخت و جذاب بهار و باران بهاری که عجیب زیباست.) بهار در راه است. باز هم سپاس./ ممنونم که میخوانید و همین یک دنیا خوشحالم میکند و باعث افتخارم است. و یادداشتهایتان باعث خوشحالی فراوان و خلاصه اینکه چقدر خوب است داشتن دوستهای خوب. سپاسگزار لطفتان هستم و خوشحالم که آن جمله به دلتان نشسته. درباره شاقلب باید بگویم شاقلب قهرمان یکی از داستانهای رمانی است به نام "شبکه تار عنکبوتی رنگین، زنده باد شاقلب و هر چیز دیگر که دلت بخواهد بخوانی" که تقریبا سه سال پیش نوشته بودم. شاقلب یک کرگدن پرنده است که خانوادهاش به دلایلی طردش میکنند. داستان راستش مثل خیلی از کارهایم هنوز برای خودم هم شوخی و جدیاش مشخص نشده کجاست! بههرحال شاقلب روزی که خانه را ترک میکند در راه یک بچه همسن و سالش را میبیند که بهدنبال توپش میدود وسط خیابان و میبیند که کامیونی از یک طرف دارد میرود به سمت بچه،
ReplyDeleteسلام ...مثل هميشه زيبا
ReplyDeleteاومدن بهار رو واضحاْ از بزرگراه مدرس ميشه فهميد.......توجه کردی که يکدفعه دور و ورش سبز ميشه
ReplyDeleteچه بهاری چه بهاری ...
ReplyDelete...و بهاری از پس بهار ديگر به سرعت فرا می رسد و من همچنان به نظاره نشسته ام چه سود بايد حصارها را شکست بايد بهار را در آغوش کشيد
ReplyDeleteبهار هميشه زيباست .... اينجا بارونه ... وای چه بوی بارونی
ReplyDeleteسال نو، بهار و نوروزت شاد و خرم. سلامت و پيروز باشی
ReplyDeleteبهاران خجسته باد ... شاد و هميشه پر انرژی باشی .
ReplyDeleteسلام...دستهایت بوی هايکوی تازه ای نميدهد؟
ReplyDelete