Friday, December 9, 2005

 


آسمان خاکستری


صدای سرفه ای


...


دلم آسمان آبی می خواهد


 


 


 

28 comments:

  1. سلام  اميدوارم خوب باشيد.از نظراتتون متشكرم .وب شما هم جالبه ومتنوع. موفق باشيد.راستي مطلب احمدي نژاد از كدوم منبع بود؟؟
    باباي

    ReplyDelete
  2. سلام اميدوارم خوب باشيد.لازم  است نظر قبلي ام رو اصلاح كنم و عذر بخوام به خاطر اشتباهي كه شده.
    از نظرتتون متشكرم .. موفق باشيد.

    ReplyDelete
  3. حالا خودمم و خودت .........تعطيلی رو ترجيح می دی يا آسمان آبی رو؟
    کم لطفی نکن..ما ايرانيها عادت داريم به مصيبت و فاجعه. آرزوهای قشنگ مال ماها نيست

    ReplyDelete
  4. سلام!خوبی؟ خوشا احوال پرسی ها که شما بنمايی.آسمون آبی هم اين روزا مثل دل خوش کمياب شده...شاد باشی!

    ReplyDelete
  5. نوبت اونم میشه باید صبور باشیم

    ReplyDelete
  6. کوتاه ؛ زيبا ؛ گويا و لطيف می‌نويسی تازه شدم ...

    ReplyDelete
  7. آسمان آبي ..چه روياي قشنگي

    ReplyDelete
  8. سلام..خوبی...ولی اينجا هميشه ابی است من دلم ابری می خواد

    ReplyDelete
  9. آسمان هر موقع که اراده کنی می تونه آبی بشه...تو فقط بخواه...

    ReplyDelete
  10. حبيب پرتاريDecember 12, 2005 at 2:39 PM

    کوتاه هايتان را خواندم و بياد لذت اختصار افتادم . در کارهايتان بارقه هايی است از نگاهی برون آمده از اعماق يک قلب . قلبی تپنده برای مهرورزی . قلبی که فراموش نميکند آنها را که دوست داشته و دلش برای بچه ها و پيرها » گلها و گوسفندها ميسوزد . پايدار باشی .

    ReplyDelete
  11. کاش حداقل صدای تو رو بشنون ...

    ReplyDelete
  12. من به آسمان آبی هم که فکر می‌کنم ياد سقوط هواپيما می‌افتم. اصولا زهشياران عالم هر که را ديدم غمی دارد.... دلا ديوانه شو ديوانگی هم عالمی دارد.

    ReplyDelete
  13. نه سرفه اي ونه آسماني /نه خاكستري ونه ابي...چقدردلم گرفته امشب

    ReplyDelete
  14. سلام گفتم کاش دل  من هم اسمان ابی می خواست ...شعرقشنگی بود ....

    ReplyDelete
  15. فرشته ای در تاریکیDecember 13, 2005 at 3:28 PM

    رويای خوبی ست .. کجا تا آبی شدن آسمان !

    ReplyDelete
  16. برای دلت نامه ای بنويس.شايد شد

    ReplyDelete
  17. مردي آواز مي خواندDecember 16, 2005 at 1:41 AM

    آسمان آبي

    ReplyDelete
  18. کجايی دخترک؟

    ReplyDelete
  19. حميد جاويدمهرDecember 19, 2005 at 7:20 PM

    کجايی عمو جان؟

    ReplyDelete
  20. دلم آسمان آبی می خواهد ......... ممممممممممم ........ توپه دختر توووووووووووپ !

    ReplyDelete
  21. من هم دلم نوشته ای ديگر از تو ميخواد...اونم زود زود!

    ReplyDelete
  22. سلام نميدونم چرااين نوشته ات مراياد اهنگ سيب سيمين غانم انداخت

    ReplyDelete
  23. به من تكيه كن، تكيه كن

    كه خاصيت عشق را مي شناسم

    به من تكيه كن مثل شبنم به برگ

    تو را بهتر از برگها مي شناسم

    تو را روي گلبرگها مي نويسم

    در آغاز، در انتها مي نويسم

    در آغاز دفترچه مشق هايم

    تو را گرچه من بود، ما مي نويسم..!
    اگه دوست داشتی به من هم سر بزن.....

    ReplyDelete
  24. نوين باروون رو که داری .... .

    ReplyDelete
  25. نوين ... فکر نمی کنی يه کم از خاکستريش کم شده ؟ .. پس چرا نمی نويسی ؟

    ReplyDelete
  26. آسمون آبی شد،بارون اومد...برفم ممکنه بياد ولی تو ديگه ننوشتی.بعد چرا اونوقت؟

    ReplyDelete
  27. سلام نوين عزيز..اينروزها هروقت به اسمان نگاه ميکنم يادشماميافتم وازخودم می پرسم  ميخوام اسمان  امروزم چه رنگی باشه؟

    ReplyDelete
  28. کجايی هنرمند جوون. خيلی ها منتظر نوشتهای قشنگتند. فکر کنم موقع امتحانات باشه.موفق باشی عزيز.

    ReplyDelete