آرزو هایش
همراه انگشت هایش
بر کلاویه ها می رقصند
پیانیست جوان
باران ِ آخر ِ تابستان،
درختان ِ(شاید)
شادمان
برگ ها به روی شاخه
با باد می رقصیدند
برگ زرد اما
به زمین افتاد