Friday, September 14, 2007


what would come,would come...
and you would have to meet it,when it did
.

Hagrid

J.K.R

 

10 comments:

  1. دلم برات تنگ شده. خيلی زياد .... چطوری نوين جونم؟ ... آره آره آره موافقم

    ReplyDelete
  2. آره اون دور که نوشتی هميشه واقع می شه می ياد . ببينم اون جونور عکس خودتته يا پسرته

    ReplyDelete
  3. ضمنن خودم اخر نميدونم جان تا ثابت کنم دست بالای دست بسيار است

    ReplyDelete
  4. حرف حساب زده اين هاگريد گردن کلفت دوست داشتنی...

    ReplyDelete
  5. تولدت پيش پيش بوووس !

    ReplyDelete
  6. تولدت مبارک نوين جان...دلت خوش و روزگارت خوش تر

    ReplyDelete
  7. تولد مبارک .... هوار تا هم بوس  با دو تا بغل اضافی

    ReplyDelete
  8. من و دلنوشته هامOctober 27, 2007 at 12:11 PM

    نوين جان تولدت مبارك باشه عزيزم

    انشالله هميشه سايه پدر و مادر مهربونت بالاي سرت باشه

    چرا ديگه كم مينويسي دلمون تنگ ميشه ها

    ReplyDelete
  9. .So just wait and do it ،when it happens

    ReplyDelete